Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 162 (8143 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
royalism
U
طرفداری از رژیم سلطنتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
monarchy
U
سلطنت مطلقه رژیم سلطنتی
monarchies
U
سلطنت مطلقه رژیم سلطنتی
royalism
U
شاهپرستی طرفداری از سیستم حکومت سلطنتی
regimes
U
رژیم
regime
U
رژیم
operating conditions
U
رژیم
rTgimes
U
رژیم
operating condition
U
رژیم
diets
U
رژیم غذایی
diets
U
رژیم گرفتن
dieted
U
رژیم غذایی
dieting
U
رژیم غذایی
food program
U
رژیم تغذیه
dieting
U
رژیم گرفتن
dieted
U
رژیم گرفتن
saturation state
U
رژیم اشباع
diet
U
رژیم غذایی
diet
U
رژیم گرفتن
ratings
U
رژیم اسمی
rating
U
رژیم اسمی
dietary
U
مربوط به رژیم غذایی
residual current state
U
رژیم جریان مانده
capitalism
U
رژیم سرمایه داری
sovietization
U
انطباق با رژیم شوروی
space charge limited current state
U
رژیم بار پیرامونی
I'm on a diet.
من رژیم غذایی دارم.
dietetic
U
وابسته به رژیم غذایی
rial
U
سلطنتی
regnal
U
سلطنتی
monarchical
U
سلطنتی
royal
U
سلطنتی
sovietize
U
مطابق رژیم شوروی کردن
keep of the
U
مهردار سلطنتی
great seal
U
مهر سلطنتی
monarchy
U
حکومت سلطنتی
sceptres
U
عصای سلطنتی
gentleman atarms
U
عضوگاردویژه سلطنتی
royalty
U
از خانواده سلطنتی
regalia
U
امتیازات سلطنتی
bailiff
U
نگهبان دژ سلطنتی
bailiffs
U
نگهبان دژ سلطنتی
sceptre
U
عصای سلطنتی
scepters
U
عصای سلطنتی
royal honor
U
درجه سلطنتی
monarchies
U
حکومت سلطنتی
royal flag
U
پرچم سلطنتی
scepter
U
عصای سلطنتی
royalties
U
از خانواده سلطنتی
totalism
U
رژیم حکومت متمرکز در یک قدرت مرکزی
stagnation thesis
U
تز انحطاط و ورشکستگی رژیم سرمایه داری
dietetics
U
فن پرهیز یا رژیم غذایی مبحث اغذیه
totalitarianism
U
رژیم حکومت متمرکز در یک قدرت مرکزی
monarchy constitutional
U
حکومت مشروطه سلطنتی
Privy Council
U
هیات مشاورین سلطنتی
equerry
U
اصطبل سلطنتی میراخور
sceptered
U
دارای عصای سلطنتی
equerries
U
اصطبل سلطنتی میراخور
born in the purpule
U
عضو خانواده سلطنتی
royalties
U
اعضای خانواده سلطنتی
royalty
U
اعضای خانواده سلطنتی
stuart
U
خانواده سلطنتی قدیم انگلستان
RCs
U
مخفف کالج سلطنتی جراحان
remembrancer
U
مامور وصول مطالبات سلطنتی
privy councillor
U
عضو هیئت رایزنان سلطنتی
plantagenet
U
خانواده سلطنتی پلانتاژنت انگلیس
monarchy absolute
U
حکومت سلطنتی مطلقه واستبدادی
order in council
U
تصمیم هیات مشاورین سلطنتی
tudor
U
خانواده سلطنتی تودور درانگلیس
adhesion
U
طرفداری
one sidedness
U
طرفداری
partiality
U
طرفداری
one tideness
U
طرفداری
favoritism
U
طرفداری
devotion
U
طرفداری
favouritism
U
طرفداری
partisanship
U
طرفداری
siding
U
طرفداری
sidings
U
طرفداری
opportunism
U
به سرعت بر حسب اوضاع سیاسی یا تغییر رژیم وزمامدار
scepter
U
دارای قدرت واختیارات سلطنتی بودن
growthmanship
U
طرفداری ازرشد
bias
U
طرفداری تعصب
to stand for
U
طرفداری کردن از
take the part of
U
طرفداری کردن
prelatism
U
طرفداری ازمتران ها
advocate
طرفداری کردن
side
U
طرفداری کردن از
biases
U
طرفداری تعصب
germanism
U
طرفداری از المان
sides
U
طرفداری کردن از
party spirit
U
طرفداری حزبی
he sided with us
U
طرفداری از ما کرد
palating
U
مجلل امیری که دارای امتیازات سلطنتی بوده
yeoman of the guard
U
گارد سلطنتی محافظ جان پادشاه انگلیس
verderor
U
متصدی قضائی امور وابسته به جنگلهای سلطنتی
Fontainebleau
U
[سبک دکوراسیون در قصر ییلاقی سلطنتی فرانسه]
master of the horse
U
کسیکه گماشته بر امورخانواده سلطنتی است میراخور
verderer
U
متصدی قضائی امور وابسته به جنگلهای سلطنتی
lancastrian
U
در انگلیس طرفدار یاعضو خانواده سلطنتی لنکستر
chancery
U
مقام وزارت دارایی دفتر مهردار سلطنتی
advocated
U
طرفداری کردن حامی
favouring
U
همراهی یا طرفداری کردن با
favours
U
طرفداری مرحمت کردن
favouring
U
طرفداری مرحمت کردن
favours
U
همراهی یا طرفداری کردن با
respect of persons
U
طرفداری و واهمه از کسان
unprejudiced
U
بدون تبعیض یا طرفداری
favored
U
طرفداری مرحمت کردن
to take the p of a person
U
ازکسی طرفداری کردن
favored
U
همراهی یا طرفداری کردن با
favor
U
طرفداری مرحمت کردن
favoring
U
طرفداری مرحمت کردن
favoring
U
همراهی یا طرفداری کردن با
proslavery
U
طرفداری از برده فروشی
libertarianism
U
طرفداری از ازادی فردی
favors
U
طرفداری مرحمت کردن
favors
U
همراهی یا طرفداری کردن با
To take someones side . To side with someone.
U
از کسی طرفداری کردن
favour
U
همراهی یا طرفداری کردن با
advocates
U
طرفداری کردن حامی
advocating
U
طرفداری کردن حامی
favour
U
طرفداری مرحمت کردن
witan
U
اعیان و اسقفان و پیرانی که در شورای سلطنتی شرکت میکردند
fleur de lis
U
گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
page of presence
U
لقب هایی که به برخی گماشتگان خانواده سلطنتی میدهند
fleur de lys
U
گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
flower de luce
U
گل زنبق یاسوسن :نشان خانواده سلطنتی فرانسه درقدیم
p sanction
U
حکم سلطنتی یاتصویب نامهای که صورت قانون راپیدامیکند
pan americanism
U
طرفداری از اتحاد کشورهای امریکایی
partook
U
بهره داشتن طرفداری کردن
phonetioist
U
طرفداری املای مطابق صدا
sectionalism
U
طرفداری ازمحله یا استان بخصوصی
with out any p to
U
بدون هیچ طرفداری ازاو
order of council
U
تصمیم هیات مشاورین سلطنتی در غیاب یا بیماری پادشاه یا ملکه
knight marshal
U
کسیکه در خانواده سلطنتی دارای برخی مامریتهای قضایی باشد
page of bonour
U
لقب هایی است که به برخی گماشتگان خانواده سلطنتی میدهند
temperance
U
طرفداری از منع نوشابههای الکلی خودداری
teetotal
U
وابسته به طرفداری از منع مسکرات کردن
The senator argued in favour of lowering the tax.
U
سناتور از کاهش مالیات طرفداری کرد.
insurrectionism
U
اصول یاغی گری یا طرفداری ازشورش
world federalism
U
طرفداری از حکومت جهانی ائتلاف دول
feminism
U
عقیده به برابری زن ومرد طرفداری اززنان
prohibitionism
U
طرفداری از حکم منع فروش نوشابههای الکی
to lobby against
[for]
somebody
U
سخنرانی وتبلیغات کردن مخالف
[طرفداری از]
کسی
phonetist
U
متخصص ترکیب صداها طرفداری املای مطابق صدا
loyalists
U
کسی که درهنگام شورش و انقلاب ازدولت طرفداری میکند
p in favour of a person
U
تمایل بی جهت نسبت بکسی طرفداری تعصب امیزازکسی
loyalist
U
کسی که درهنگام شورش و انقلاب ازدولت طرفداری میکند
agrarianism
U
تساوی در پخش زمین طرفداری از تقسیم اراضی بتساوی بین مردم
Royal Bokhara
U
فرش سلطنتی بخاراتی
[این واژه تجاری به فرش های ترکمنی با کیفیت بالا اطلاق می شود.]
monarchic
U
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
reynold's number
U
این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
to stand up for
U
پشتی یا حمایت کردن از طرفداری کردن از
favors
U
نیکی کردن به طرفداری کردن
favouring
U
نیکی کردن به طرفداری کردن
favored
U
نیکی کردن به طرفداری کردن
favours
U
نیکی کردن به طرفداری کردن
favour
U
نیکی کردن به طرفداری کردن
favor
U
نیکی کردن به طرفداری کردن
favoring
U
نیکی کردن به طرفداری کردن
coronation carpet
U
فرش تاجگذاری
[این فرش که منصوب به اصفهان می باشد در قرن هفدهم میلادی جهت تاجگذاری فردریک پنجم در دانمارک بافته شده و اکنون نیز در موزه سلطنتی دانمارک نگهداری می شود]
Recent search history
Forum search
There is no search result on forum.
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com